از چی بگم؟!

ساخت وبلاگ

می دونی خیلی وقتا فکر میکنم کاش تو دوران بچگی ها میموندم وبزرگ نمیشدم..

هر روز بیدار میشدم میدیدم هنوز 25/آذره من 6سالمه بچه خوابیده و من باید برم مهدکودک.

بزرگترین غصم این بود که چجوری این همه وقت صبر کنم تا ظهر شه و بعد برم خونه..

بعدش برم با دوستم بازی کنم و چیز ازش یادبگیرم.

از اتفاقای توی مهد براش بگم ..

بعد گریه کنم و دلتنگیت رو جار بزنم بی خجالت بدون ترس و بی دغدقه.

بزرگترین غصم حوصله ی سر رفتم باشه ..

بزرگ شدن برام آرزو باشه..

بعضی چیزا آرزو شون قشنگ تره..

وقتی بهش میرسی تازه میفهمی ک ارزوت اشتباه بود..

خیلی آدما هم همینن..

وقتی بهشون برسی تازه میفهمی که چقد از دور قشنگ بودن و کاش همیشه دور میموندن..

میدونی من دلم ی غم خیلی بزرگ میخواد که غم تو از یادم بره..

اصلا شاید واسه همینه که همیشه دلم میخواد شکست عشقی بخورم..

که غم تو از یادم بره..

همیشه میگن ی درد بزرگ دردای کوچیکترو میشوره..

اوضاع زندگی خرابه..

دنیا حالش بده..

میخواد ما آدما رو بالا بیاره...هر روز داره ما رو اوق میزنه..

نمیدونم کی میرسه اون روزی که میریزتمون تو چاه دسشویی و سیفون رو میکشه..

اونوقت میدونی چی میشه؟؟

ما میریم ..انگار ک از اولشم نبودیم..

ما میریم خاطره هامونم با خودمون میبریم..

مثلا دیگه کسی یادش نمیاد که تو کچه ی شماره 17 ی روز منو اون قدم زدیم و از آیندمون گفتیم..

از روزایی که میخواستیم بسازیم ولی نشد..

از آدمای که به چاه توالت ختم شدن..

قشنگه نه؟

نه شاید فکر کنی بی معنیه..

مسخرس..

جوکه...

چ باور کنی چ بخندی چ تعجب کنی اما واقعا ما داریم منقرض میشیم..

و این بار ادمی نیست که روی روزنامه ها تیتر بزنه "انسان ها منقرض شدن!"

میبینی؟

ما با درد بدنیا اومدیم! با درد زندگی کردیم! با درد میمیریم!

حتی با درد نقرض میشیم..

 

 

14/ اسفند...
ما را در سایت 14/ اسفند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 971113 بازدید : 153 تاريخ : شنبه 30 فروردين 1399 ساعت: 10:38